Mittwoch, Oktober 18, 2006

تحلیلی بر اوضاع فعلی ابران

تحلیلی بر اوضاع فعلی ایران
پس از تسخیر کرسی های مجلس توسط نیروهایی که اکثریتشان در کنترل سپاه پاسداران هستند و با چراغ سبز شورای نگهبان به سپاه این اتفاق روی داد بدین نحو که شورای نگهبان رد صلا حیت اصلاح طلبان و نیروهای مستقل سیاسی را به سپاه اطمینان داد و سپاه نیز با بر گزیدن نیروهایی که درکنترلش باشند آنها را به این عرصه اورد تا پس از غربال گسترده رفورمیستها همین نامزد های بر گزیده سپاه و با حد اقل رای به مجلس راه یافتند . بدین نحو دو رکن از سه رکن اصلی نظام در کنترل محافظه کاران در امد و از همانزمان با کشیدن طرح کودتای آرام توسط سپاه که مدارکش نیز انتشار یافت قوه مجریه را نیز به تصرف در اوردند و بدین نحو حاکمیت یک پارچه شداین نقشه لزوما در جواب به اصلاح طلبان و باز پس گیری ارکان نظام از آنها نبود بلکه در رابطه مستقیم با سیاست های جهان غرب در قبال ایران اتخاذ گردید . حاکمیت که احتمال رویارویی با غرب را منتفی نمیدید سخت به تکاپوافتاده بود تا بر فضای داخلی کشور به هر نحو ممکن تسلط یابد تا در صورت بروز خطر خارجی کنترل سمپات های داخلی و توده های مخالف نظام میسرباشد و شیرازه نظام از هم نپاشد. لذا با گماردن دو تن از چهره های شاخص و شناخته شده در قتل های زنجیره ای یعنی پور محمدی و محسنی دو وزارت خانه مهم را به دست نیروهای نظامی امنیتی سپرد و در کوتاه مدت مدیریت های متوسط و دون پایه تا حد بخش داری ها نیز به همین افراد سپرده شد تا درزمان مورد نظر حکومت فضای رعب و وحشت را حاکم و کشور را کاملا به فاز نظامی امنیتی بکشانند. از دیگر سو در دوره هشت ساله اصلاحات تمامی منتقدین و مخالفین نظام که احساس میکردند پروسه اصلاحات به بارمینشیند و پروسه ایست یک طرفه و غیر قابل بر گشت با اطمینان خاطر و به طور آشکارا به انتقاد و گاها مخالفت با حاکمیت زبان گشودند و توسط همین نیروهایی که الان در دایره قدرتند شناسایی گردیدند. این شناسایی برای محافظه کاران ارزش خاصی داشت چرا که به جز قلع و قمع مجاهدین خلق از اول انقلاب تا آن زمان شناسایی نشده بودند ولی به یمن حاکمیت خاتمی آنها را شناخته و هم اکنون این طیف در تیر رس خطرات و حملات احتمالی نظام است.هر بار که نشستی بر سر پرونده هسته ای با اروپائیان داشتند فضای داخلی را به اوج سکوت کشاندند تا به گمان خود امتیازات مورد نظر را کسب نمایند و شناخت همین مخالفین به توانائی حاکمیت در به سکوت کشاندن جامعه کمک شایانی نمود. خود سانسوری که هم هکنون در ایران حاکم است نشان از عمق خشونت حاکمان و شناخت جامعه از آنها دارد . کسب قدرت توسط افراطی ترین قشر نظام که اصولا مقوله حقوق بشر را به تمسخر میگیرد و از بیان نیزابائی ندارد اتوماتیک وار جامعه را به سکوت وا میدارد از مرگ اکبر محمدی و ولی الله فیض مهدوی گرفته تا سر کوب زنان در میدان هفت تیر تهران .به تعویق افتادن حقوق کارگران که مصداق بارزی است ازوجود برده داری در ایران اسلامی افزایش اعدام ها طی یک سال گذشته و احتمال اعدام کبری رحمان پور و دو بانوی دیگر . اعدام افرادی که هنوز به سن قانونی نرسیده اند. عدم ثبت نام از دانشجویانی که حتی در سالهای گذشته فعال سیاسی بوده اند . گماردن یک روحانی بر ریاست دانشگاه تهران که نشان از عزم حاکمیت در سر کوب جنبش دانشجوئی دارد چرا که سکوت اینطیف لایه های دیگر اجتماع را نیز به سکوت وا میدارد . تورم بی رویه اقتصادی هر روز بر پیکره فساد میافزاید . تعداد روسپیان رو به افزایش است و قتل و جنایت بی داد میکند . گسترش هدفمند اعتیاد از دیگر برنامه های نظام است که متاسفانه در تمام اقشار جامعه از زن و مرد گرفته تا کودک و مسن بی سواد و تحصیل کرده را آلوده و به خمودی و سکوت کشانده است. ارزشی کردن ایدز نیز مشکلی است که چون آب زیر کاه در کمین جامعه نشسته وصدها مشکل دیگر اما ایرانیان در حال حاضر هر کدامشان چشم به دیگری دوخته و همگی نیم نگاهی به غرب دارند و این آفت بزرگی است که استقراردموکراسی را به تعویق خواهد انداخت . . گوئیا جامعه مسخ شده و اصلی ترین عامل در این سکوت و مسخ همان رنگ و بوی دینی این نظام است که خصوصا قشر سنتی مذهبی را در ابهامی عمیق فرو برده و مهر سکوت بر دهانشان زده است . اکثریت قاطع جامعه مشکل را میداند ولی سرکوب وحشیانه حاکمیت همه را وادار به سکوت نموده است از دیگر سو سیاست های نوسانی جهان غرب در قبال این نظام و خصوصا مماشات اروپائیان دلگرمی را از مردم سلب نموده و جامعه ایران نتوانسته است معنای عملی این سخن جرج بوش را که:ما همواره در کنار مردم ایرانیم را درک نماید .به غلط یا درست اکثریت جامعه ایران چشم به جهان غرب دوخته تا به یاری اشان بشتابد و این نوسانهای غرب هر چند در عالم سیاست امری است عادی و قابل درک اما توده های مردم را مایوس نموده و روح دلسردی را بیشتر و بیشتر در پیکره جامعه تقویت مینماید
بی تاب

Keine Kommentare: